نشست خبری فیلم گیجگاه| پاسخِ معنادار حامد بهداد به انتقاد از سریال دل / روزی که جمشید هاشمپور نیامد و آقای بازیگر پیشنهاد جایزه به علی انصاریان داد
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۲۷۶۲۱
حامد بهداد به سؤالی درباره اینکه آیا بعد از سریال، فیلم "گیجگاه" میتواند او را به به دوران اوج بازگرداند، پاسخِ نداد و گفت خودم هم این سؤال را دارم. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، "گیجگاه" به کارگردانی عادل تبریزی دومین فیلم سینمایی است که در هفتمین روز از سی و نهمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این فیلم سینمایی جمشید هاشم پور، حامد بهداد، باران کوثری، سروش صحت، بهرنگ علوی، امیرحسین رستمی، فرهاد آییش، نادر سلیمانی، بیژن بنفشه خواه، سیاوش چراغی پور، محمد الهی، مریم همتیان، ایمان اسماعیل پور، علی باغفر، حامد شیخی، داوود ونداده و با معرفی بازیگر نوجوان علیراد و با هنرمندی رضا صفاییپور و حسن رضایی به ایفای نقش میپردازند.
در شعار این فیلم سینمایی آمده است: «گیجگاه نوستالژیک نیست، حالیاست که دیگر نیست.» تهیه این فیلم سینمایی را ولیاله مدنی و حنیف سروری برعهده داشتند.
بازیگران و عوامل فیلم در برج میلاد حاضر شدند اما جمشید هاشمپور که ترجیح داد پیام خودش را به نشست خبری برساند. این پیام را حامد بهداد قرائت کرد و عادل تبریزی کارگردان با ادای احترام به بازیگران پیشکسوت خصوصاً جمشید هاشمپور صحبتهایش را آغاز کرد.
مشروح این نشست را در ادامه بخوانید:
در ابتدای این نشست عادل تبریزی کارگردان این فیلم، گفت: خوشحالم که این فرصت فراهم شد تا فیلمم دیده شود و خوشحالم که هم نسلان خودم را میبینم مهم این است که فیلمم دیده میشود نگاه مثبت و منفی نسبت به فیلم به من انرژی میدهد.
میر ولیالله مدنی تهیهکننده هم گفت: قبل از هر چیزی باید از حوزه سلامت تشکر کنیم که اجازه برگزاری جشنواره را دادند. تمام زحمات فیلم بر دوش حنیف سروری بود و بدون او امکان ساخت فیلم نبود.
نادر سلیمانی بازیگر بیان کرد: فیلم روی من خیلی تأثیر مثبت گذاشت شاید باور نمیکردم اینقدر خوشساخت شود.
حامد بهداد دیگر بازیگر فیلم بیان کرد: به خانواده عادل تبریک میگویم و جا دارد به خاطر اینکه همسرش در این سالها کنارش بوده و کمک کرده او فیلم بسازد و عشقش سینما را ادامه بدهد، از او تشکر کنم. میدانم مادر و همسرش خوشحالاند و از این بابت من هم خوشحالم.
باران کوثری دیگر بازیگر فیلم گفت: دلم میخواهد برای لبخند قشنگ علی انصاریان دست بزنید.
بهرنگ علوی بازیگر هم گفت: خوشحالم بعد از چند سال با "گیجگاه" به جشنواره آمدم و از عادل تشکر میکنم.
عماد خدابخش دیگر بازیگر این فیلم هم گفت: چیزی که درباره عادل وجود دارد که باعث میشود دوستداشتنی شود این است که به معنای واقعی عاشق سینما است و فیلم را برای مخاطب میسازد.
ارسلان امیری نویسنده هم گفت: نمونه عادل کم است. در سالهای اخیر کمتر فیلمی دیدم که من را به وجد بیاورد و همه اینها از شور عادل تبریزی نشأت میگیرد من در این فیلم کوچکترین کمکی کردم اما اثر انگشت عادل در فیلم مشهود است.
جمشید هاشمپور بازیگر فیلم که در نشست حضور نداشت، پیام مکتوبی ارسال کرد که حامد بهداد در نشست رسانهای آن را خواند.
در پیام هاشمپور آمده بود: عادل تبریزی کارگردان جوان، خوش ذوق و سرشار از انرژی است. او جوان پرشور و پرهیجانی است که سینما او را جادو کرده است. از همان ابتدا که میخواست فیلم را بسازد من را در جریان گذاشت و دوست داشتم او را کمک کنم سختیهایی به جان خرید در نتیجه "گیجگاه" فیلمی شد بیادعا، گرم، شیرین و قابل احترام. امیدوارم مخاطبان فیلم را دوست داشته باشند.
بهداد در پاسخ به این سؤال که در نقش بدلِ جمشید هاشمپور در فیلم "گیجگاه" ایفای نقش کردید، اظهار کرد: سالهای زیادی میگذرد که ما به زبان ملی در سینما رسیدهایم به توفیقهایی رسیدهایم، پُرواضح است که چه سیری طی کرده تا به این نقطه برسد این فراز و نشیبها هر برهه از تاریخ را در خود نشان میدهد. همیشه مردم در فیلمها به دنبال قهرمان میگردند سینما برای توده است. توده میخواهد در فیلمها خودش را نشان بدهد چند بازیگر برجسته وجود دارد که مورد تشویق مردم قرار گرفتند و نشاطی به سینما وارد شد، جمشید هاشمپور بیشک یکی از آن بازیگرانی است که مردم را به سینما دعوت میکند، مردم برای او هورا میکشیدند، او یک نماد است و اگر در ذهن عادل سیری طی میشود که در نقش بدل آقای هاشمپور باشم چه چیزی بالاتر از اینکه حتی در نقش بدل آقای هاشمپور باشم.
تبریزی بیان کرد: من بچه شهرستانی فقط کیف پول مادرم را میشناختم که پولی کنار بگذارد تا من را به سینما ببرد من از طریق فیلمها تهران را شناختم به یک جامعهشناسی شهری از طریق فیلمها رسیدم. از روزی که فیلمنامه را شروع کردم دوست داشتم حمید غلامعلی برای فیلم بخواند هیچ گزینه دیگری نداشتم میگفتم یا باید تیتراژ خالی باشد یا باید او بخواند.
وی با اشاره به اینکه گفتم اگر جمشید هاشمپور نباشد "گیجگاه" را نمیسازم، گفت: زمانی که ایده اولیه "گیجگاه" را داشتم گفتم اگر هاشمپور بازی نکند فیلمنامه را بایگانی میکنم اما خدا را شکر او قبول کرد. ایده اولیه "گیجگاه" در زمان فیلمبرداری "هفت ماهگی" به ذهنم رسید و همان جا از حامد بهداد قول حضور را گرفتم او بازیگر بسیار هوشمندی هم هست و سکانسها را تحلیل میکرد. قرار بود نگار جواهریان در این فیلم بازی کند حتی پیش تولید هم با هم رفتیم اما چون خارج از کشور بود و درگیر زندگی شخصی شد به سراغ باران رفتم.
وی افزود: هدف ما این بود که فیلمی با سلامت با راهکارهای انسانی بسازیم حس من این است که خانواده میتواند با آرامش فیلم بسازد نوستالژیک بودن فیلم لایه پنجم بود، برایم مهم بود که کارکرد انسانی و درستی برای جامعه امروز داشته باشد.
نادر سلیمانی به قیچی سینما انتقاد کرد و توضیح داد: یکسری دوستان عزیز در سینما هستند که کارشان قیچی است و فیلمها را قیچی میزنند. آرزوی من این است که روزی برسد که کارگردان وقتی فرم به فرم فیلم را میبیند، حسش را به مخاطبان انتقال بدهد و چیزی از آن فرمها کم نشود.
بهداد بیان کرد: آرزویم این است که فیلمها بفروشند، حال مردم خوب باشد، این همه خشم و مرارت نباشد. هرکسی سهمی در سینما ایجاد کرده آنچه که برای من مهم است این است که همه ما در کنار هم رشد کنیم و وظیفه خودمان را انجام بدهیم.
تبریزی درباره پیشبینیاش از نظر داوران درباره فیلم اظهار کرد: حس من این است که در بازیگری فیلم نامزد شدهایم.
بهداد درباره اینکه بعد از "دل" آیا میتواند با "گیجگاه" دوباره به اوج برسد یا نه، توضیح داد: پاسخ نمیدهم نه از سر بی احترامی بلکه به خاطر اینکه خودم هم این سوال را دارم شاید با فیلمهای بعدی بتوانم بهتر پاسخ بدهم.
تبریزی با بیان اینکه یاد زاون قوکاسیان به خیر، اظهار کرد: من هیچ فیلمی در تاریخ سینمای ایران وجود ندارد که مادرم دستم را نگرفته باشد و من را برای تماشا نبرده باشد، اگر مادرم نبود این عشق به سینما را نداشتم. همه فیلمها را با مادرم دیدهام دستیاری در سینما زیاد کردهام یک نفر به من گفت یاد بگیر و یادداشت کن که او مسعود کیمیایی بود.
بهرنگ علوی در پایان با اشاره به اینکه جشنواره فیلم فجر جایزهای برای علی انصاریان درنظر بگیرد، گفت: فکر میکنم جامعه ورزشی ادای دین کردهاند و یادبودی برای این عزیزان داشتهاند. به عنوان عضو کوچکی پیشنهاد میدهم برای التیام خانواده و مادرِ علی انصاریان، در کنار جوایزی که قرار است به برگزیدگان اهداء شود، سهمی هم برای علی انصاریان کنار بگذارید.
نشست خبری فیلم «خط فرضی»|عصبانیت رسانهایها از تناقض و روایت دروغینی از یک زندگی واقعی!/ حمله به پژمان جمشیدی و دفاع آزیتا حاجیانگزارش دوربین تسنیم از ششمین روز جشنواره فیلم فجر| امیدآفرینی «منصور» در روز خودکشی چندباره جشنواره + فیلمگزارش دوربین تسنیم از پنجمین روز جشنواره فیلم فجر| رقابت تلخ تنابنده و عطاران/ آقای بازیگر در قامت کارگردان به خاطر آبادان + فیلمانتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: فیلم سی و نهمین جشنواره فیلم فجر جشنواره فیلم فجر سینمای ایران فیلم سی و نهمین جشنواره فیلم فجر جشنواره فیلم فجر سینمای ایران جشنواره فیلم فجر جمشید هاشم پور علی انصاریان فیلم سینمایی عادل تبریزی حامد بهداد گیج گاه فیلم ها هم گفت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۲۷۶۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حق انتقاد از معلمان را به رسمیت بشناسید
عصر ایران؛ هومان دوراندیش - در یکی دو روز گذشته، که خبر شکایت آموزش و پرورش از سازندگان سریال افعی تهران منتشر شده، نقدهای متعددی به این اقدام وارد شده و منتقدین به درستی بر وجود خشونت فیزیکی در مدارس ایران، به ویژه در دهههای گذشته تاکید کردهاند.
در این یادداشت در مقام تکرار این نکات درست نیستیم. هر کسی که در دهههای 1360 و 1370 خورشیدی در این کشور تحصیل کرده باشد، خاطرات متعددی از خشونت فیزیکی معلمان و ناظمان و مدیران دبستانها و به خصوص مدارس راهنمایی و دبیرستان و بالاخص مدارس پسرانه دارد.
البته در خانوادهها نیز کم و بیش اوضاع چنین بوده است. در مواجهه با کودک، آنچه قبلا "تنبیه" و لازم قلمداد میشد، امروزه "خشونت" و نالازم قلمداد میشود. به هر حال جهان در حال پیشرفت است و یکی از مصادیق پیشرفت نیز ترک روشهای نادرست در تمامی حوزههای زندگی است.
نکتۀ اصلی در این یادداشت، تداوم رویکرد غیردموکراتیک آموزش و پرورش است. در توضیح این نکته باید گفت کتک خوردن دانشآموزان (به ویژه دانشآموزان پسر) از معلمان و ناظمان و مدیران، آشکارا دلالت داشته بر اینکه فضای مدارس ایران در دهههای قبل، دموکراتیک نبوده. در مدرسهای که آموزش از طرق دموکراتیک محقق میشود، دانشآموز را کتک نمیزنند.
شاید الآن خشونت فیزیکی در مدارس کمتر شده باشد، اما شکایت آموزش و پرورش از سازندگان سریال افعی، معنایی ندارد جز مخالفت این نهاد با حق اظهار نظر دانشآموزان دهههای قبل دربارۀ کیفیت "آموزش" در مدارس ایران.
به هر حال دانشآموزان دهههای قبل، درست یا غلط، نظراتی دربارۀ نحوۀ آموزش و نیز فضای حاکم بر مدارسشان دارند. آنها ممکن است در یک برنامۀ تلویزیونی، در یک فیلم یا رمان یا تئاتر و یا در یک کتاب یا مقالۀ مطبوعاتی، دربارۀ موضوع یاد شده اظهار نظر کنند و نظرشان باب طبع مقامات آموزش و پرورش نباشد.
شکایت از سازندگان سریال افعی، معنایی ندارد جز اینکه "دانشآموزان دیروز" فاقد حق اظهار نظر مخالف و انتقادی دربارۀ فضای مدارس در دهههای قبل هستند. اگر رفتار انتقامجویانهای که در سریال افعی تهران نمایش داده شد، در یک رمان پرخواننده یا یک نمایش پربیننده هم پیش روی مردم قرار میگرفت، لابد آموزش و پرورش از نویسندۀ آن رمان و از سازندگان آن نمایش انتقاد میکرد و خواستار جمعآوری رمان از بازار کتاب و ممانعت از ادامۀ اجرای آن نمایش میشد.
منطق حاکم بر شکایت آموزش و پرورش از سازندگان سریال افعی تهران، چنین اقتضایی دارد. یعنی اگر کسی یا یک اثر هنری، مخاطبان قابل توجهی داشته باشد و به نحوی از انحاء انتقادی رادیکال را متوجه فضای مدارس ایران - ولو مدارس سی چهل سال قبل – کند، سر و کارش با شکایت آموزش و پرورش است.
در شکایت آموزش و پرورش به رفتار توهینآمیز با معلم اشاره شده. بله، رفتاری که در سریال افعی تهران با آن ناظم مدرسه شد، توهینآمیز بود. ولی آن رفتار برآمده از خشمی موجه بود. کسی در نوجوانی مکررا از ناظم مدرسهشان کتک خورده و اکنون در میانسالی به حق از او خشمگین است و نتوانسته بزرگوارانه رفتار کند و انتقام گرفتن و عقدهگشایی را به نادیده گرفتن و بخشیدن ترجیح داده.
شخصیت عقدهای و انتقامجو، قاعدتا شخصیتی نیست که اخلاقا مورد تایید باشد. بنابراین اگر فیلمساز کسی را چنین ترسیم کرده، لزوما در مقام دفاع از او نبوده (که تحت درمان روان هم قرار دارد). فقط هشدار و تذکار داده که خشونت، نفرت میآفریند و کسی هم که سرشار از نفرت باشد، بعید نیست چنین کینهتوز و انتقامجو از آب درآید. و دقیقا به همین دلیل، معلمان باید مراقب رفتارشان باشند.
نکتۀ مهمتر اما عدم تساهل آموزش و پرورش در قبال "توهین" است. همان طور که مقامات آموزش و پرورش انتظار دارند "دانشآموزان دیروز" در قبال خشونت فیزیکی معلمان متساهل باشند و سخت نگیرند، خوب است که نهاد آموزش و پرورش هم کمی تمرین تساهل کند و از کنار چهار تا "توهین" بزرگوارانه عبور کند.
نمیتوان با دیگران سخت بگیریم و با خودمان آسان. اگر انتظار داریم دیگران از کنار خطاهای ما به آسانی بگذرند، بد نیست خودمان هم از کنار خطاهای دیگران آسان بگذریم. اگر انسان کتکخورده حق ندارد کینهتوز و انتقامجو باشد، نهاد توهیندیده نیز نباید کینهتوز و انتقامجو باشد.
پس نکتۀ اصلی در این نوشته این بود که آموزش و پرورش در دهههای قبل چنانکه باید و شاید مانع خشونت فیزیکی کارمندانش (معلم و ناظم و مدیر) نبوده و همین به شکلگیری فضایی غیردموکراتیک در مدارس ایران منتهی شده بود، اکنون نیز حق انتقاد از آن فضای آموزشی را برای کسانی که در آن مدارس درس خواندهاند قائل نیست. چنین رویکردی بیتردید غیردموکراتیک است.
اما نکتۀ جالب در شکایت آموزش و پرورش، درخواست توقف پخش سریال افعی تهران است. یعنی این نهاد خواستار اشد مجازات شده؛ مجازاتی که اعلاوه بر سازندگان، شامل حال بینندگان این سریال هم میشود.
معلوم نیست چرا ما هر کسی را که مجرم یا خاطی میدانیم، تمایل داریم اشد مجازات را نصیبش کنیم؟ آیا همین تنبیهطلبیِ شدید و غلیظ، مبنای برخوردهای سخت با دانشآموزان خاطی در دهههای 60 و 70 نبوده؟ آنجا هم انگار اشد مجازات، یعنی تنبیه فیزیکی، شامل حال خاطیان میشد.
مرحوم پوراحمد یک بار در مجلۀ فیلم دربارۀ مشکلات فیلمسازی در ایران نوشته بود وقتی میخواهیم فیلمی بسازیم، فیلمنامهاش را بسیاری از نهادهای غیرسینمایی نیز باید بخوانند. مثلا اگر فیلم دربارۀ یک پلیس یا قاضی یا معلم باشد، فیلمنامه را نیروی انتظامی یا قوۀ قضاییه یا آموزش و پرورش باید تایید کنند.
پوراحمد سپس افزوده بود حتی وقتی یکی از سکانسهای فیلمت در یک کلهپاچهفروشی میگذرد، طباخ محترم ابتدا باید فیلمنامه را بخواند تا اگر با آن موافق بود، اجازه دهد آن سکانس را در طباخیاش فیلمبرداری کنیم!
پوراحمد البته مزاح کرده بود ولی اصل حرف این است که چرا آموزش و پرورش باید حتما از فیلمی که چند سکانس هم دربارۀ مدارس و معلمان دارد، رضایت داشته باشد؟ یا مثلا چرا پرستاران باید از فیلم شوکران راضی باشند؟ چرا کرمانیها باید از فیلمی که یک سکانساش هم دربارۀ کرمان است رضایت داشته باشند؟
واقعیت این است که در فرهنگ ما "تحمل نقد" بسیار پایین است و هر کسی به هر نحوی نقد شود، فیالفور مدعی میشود به او توهین شده و حق دارد که شکایت کند و مانع ساخت یا پخش یک فیلم یا سریال شود.
اینکه هر چند وقت یکبار مردم این شهر یا آن استان خون شان به جوش میآید که در فلان فیلم یا سریال به ما توهین شده، به خوبی نشان میدهد ما تا پذیرش راستین و موسع "آزادی بیان" فرسنگها فاصله داریم. و با چنین فرهنگی، جالب است که خواستار دموکراسی هم هستیم!
البته بر مردم فلان شهر یا استان شاید ایراد چندانی نتوان گرفت، ولی از وزارتخانۀ آموزش و پرورش انتظار میرود که "اخلاق مراقبت" بیشتری در قبال آزادی بیان داشته باشد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: از "چوب معلم گُله" تا برخورد آموزش و پرورش با "معلم خاطی"